به نام خدادلم تنگ شده واسه روز بارووونی
که نگام میکردی با حس بی قراری
.....
.برای دیدن همه ی متن به ادامه مطلب بروید
اون روزا واسه عشقمون میمردی
ولی الان چرا تنهام گذاشتی
هه آخه چرا، چرا باید اینجوری بشه
منم دوست داشتم بابا این رسمشه
چقدر زود گذشت اون روزای خوش
که منو مینداختی توی آب حوض
میگفتی منو دیدی با یه غریبه
گفتم کجا ، میگفتی ازت بعیده
نمیخوام بگم برگرد ولی اینو بدون
خیلی سخته واسم اینو قبول کن
واسه ی چشات من میمردم
شاید فکر کنی که من بی عرضم
ولی نه، اینجوری فکر نکن
چیزهایی رو میگمو خوب حفظش کن
شاید یه روز پشیمون شیو برگردی
بهم بگی دوست دارم, چرا قهر کردی...؟
اخه جرا شعره نعیم رو گذاشتی کفتار